جدول جو
جدول جو

معنی علی اللهی - جستجوی لغت در جدول جو

علی اللهی
(عَ یُل لا / عَ اَ لْ لا)
آنکه خدائی علی بن ابی طالب (ع) گوید. آنکه علی را خدا گوید. قائل بالوهیت علی بن ابی طالب علیه السلام. نام یکی از فرق غلاه شیعه است و آنان را در نقاط مختلف بنامهای دیگر چون نصیریه، اهل حق و غیره نیز خوانند.
منشاء و ریشۀآنان - درباره اصل و ریشه علی اللهیان آراء و نظرات مختلفی است که مهمترین آن این است که آنان را یک فرقۀ سیاسی می دانند که ایرانیان متعصب برای انهدام بنیان اسلام این فرقه را تشکیل داده اند. و بعضی اجداد آنان را مسیحی و یا ارمنی و آسوری می دانند. اما خود ’اهل حق’ می گویند که فرقه ای از ریشه اثناعشریه و یکی از هفده سلسلۀ عرفا بشمار میایند و در عین حال میان خود و متصوفه تفاوتی قائلند چه متصوفه بیشتر معتقد به وصولند لیکن علی اللهیان معتقد به سلوک هستند. وچون سرسلسلۀ اهل حق حضرت علی بن ابی طالب است لذا بدین نام مشهور شده اند. و از آنجا که مشابهاتی میان عقاید علی اللهیان و نصیریه موجود است از این جهت اشتباهاً به آنها ’نصیریه’ هم می گویند و الا این فرقه بکلی از نامیده شدن به این نام نفرت دارند و می گویند نصیریه ’علی’ را مظهر تام و تمام حق ’لذاته’ می دانند، ولی به عقیدۀ ما علی مظهر تام و تمام است ’لصفاته’.
عقاید مذهبی آنها - علی اللهیان معتقد به رجعت روح هستند ولی نه بطور کلی. یعنی معتقد به امکان آن می باشند، لیکن می گویند برای اکمال طبیعت است و روح باید سیر تکاملی بکند تا به مقامی که شایستۀ اوست و شروع آن از بدو پیدایش، ازجماد و نبات و حیوان است تا آنجا که به مقام انسانیت کامل و ملکوتیت و الوهیت برسد. و می گویند اشخاصی که افعال آنها پسندیده و مقبول است اگر از مبداء صدق تقاضا کنند به صورت کاملتری روح آنها به این دنیا برمی گردد. اما درباره ظهور، افسانه ای دارند. و نیز اولین تجلی تام و تمام را در حضرت علی بن ابی طالب (ع) می دانند. و دومین تجلی تام را در سلطان اسحاق می دانندو سلطان اسحاق نوۀ حضرت موسی بن جعفر و پسر سیدعیسی است که او را شیخ عیسی می گفته اند. و این تجلی را ازهر حیث کامل می دانستند و به همین جهت علی بن ابی طالب و سلطان اسحاق را برابر نهاده و می گویند سلطان اسحاق مظهر علی است. و برای او کرامات و معجزاتی زیاد می شمارند و منشاء بسیار از عادات و آداب آنان وقایعی است که بر این سلطان اسحاق گذشته است.
کتب و اسناد آنان - دستورات مذهبی و اجتماعی علی اللهیان باید همه منظوم باشد والا سند نیست. و سخنانی که از بزرگان مذهبی این فرقه باقی مانده بر دو گونه است: 1- گفتار. 2- کلام. درجۀ کلام بالاتر از گفتار است، چه کلام امر و دستور است و گفتار موعظه و پند و اندرز. و ’کلام’ عبارت از سخنانی است که از سلطان اسحاق بجای مانده و ’گفتار’ سخنان غیر اوست.
معتقدات و آداب علی اللهیان - 1- روزۀ سالیانه و جشن خاوندگار، علی اللهیان را در سال روزه ای است که سه روز و سه شب طول می کشد. و در پایان روز سوم یعنی شب چهارم با آداب بخصوصی روزۀ خود را می شکنند و با صرف ’شام حق’ افطار می کنند. و این شام را که درحقیقت بمنزلۀ جشنی است، ’جشن خاوندگار’ (خداوندگار) می نامند. و ظاهراً منشاء این روزه، داستان سه روز گرسنه ماندن سلطان اسحاق و یارانش در ’غار نور’ می باشد. 2- نیاز یا کردار، یکی از پایه های معتقدات علی اللهیان، ’نیاز’ یا ’کردار’ است. و آن این است که هرکس باید در عرض هفته یک مرتبه و ماه یک بار و فصل یک مرتبه و سال یک بار قربانی کند و این قربانی برحسب توانائی اشخاص، گاو یا گوسفند یا خروس یا نانی بخصوص ویا حتی یک دانه ’جوز’ می تواند باشد. و این قربانی را مراسم و آداب مفصل و بخصوصی است. 3- نماز، این جماعت نماز نمی خوانند و بجای نماز همان نیاز یا کردار را دارند که در فوق ذکر شد. و می گویند چون نماز بایدبا حضور قلب باشد و حضور قلب کمتر حاصل می شود، بنابراین نماز خواندن بی فایده است لیکن نهی از نماز خواندن هم ندارند. ولی بنظر می رسد که در باب ترک نماز، پیشوایان و رؤسای اولیۀ آنها، در خود اشراقهائی دیده و یا ادعا کرده اند که واصل به خدا شده اند و دیگر نماز خواندن برای آنها کار عبث و بیهوده ای است، پیروان آنها هم عمل مقتدای خود را ملاک قرار داده و ترک نماز گفته اند. 4- تعداد زوجات و ازواج: در نزد این فرقه تعدد زوجات و ازواج غیرمشروع است. ولی گاه به پیروی از سایر مسلمین مردان آنها چند زن می گیرند. 5- طلاق، طلاق در نزد آنها مجاز نیست مگر در مورد فسق زن. 6- مراسم عقد، در دهات مراسم خاصی جهت این امر دارند و معمولاً خواندن صیغۀ نکاح را لازم نمی دانند. اما در شهرها کاملاً مانند سایر مسلمین رفتار می کنند. و در مراکز عیسویت، در کلیساها و در مراکز یهود، در کنیسه ها این آداب را انجام می دهند. 7- در خوردنیها و نوشیدنیها محرمات ندارند. بنابراین از خوردن گوشت خوک یا نوشیدن شراب ممنوع نیستند. اما صاحب ’دبستان مذاهب’ می نویسد که: نزد ایشان کشتن موجود جاندار نارواست چه علی الله گوید ’لاتجعلوا بطونکم مقابرالحیوانات’. 8- ختنه در نزد آنها معمول است. 9- نامهائی که بر بچه های خود می گذارند غالباً از اسامی اسلامی است، لیکن بیشتر نامهای مردان آنها مختوم به ’علی’ است، مانند: قربانعلی، امامعلی، عباسعلی، محمدعلی، غلامعلی... 10- شارب: بزرگترین مشخص و ممیز ظاهری این قوم از سایر فرق قضیۀ شارب است. چه نزد سایر فرق اسلامی یکی از سنن اسلام زدن شارب است. اما در نزد علی اللهیان زدن شارب گناهی بس بزرگ است و معتقدند که علی بن ابی طالب (ع) شارب خود را نمیزده است. 11- این قوم در دنیا هیچکس را بد نمی دانند و هیچ فرقه و قومی را سب و لعن نمی گویند. و همین امر باعث شده است که در میان فرق ومذاهب مختلف با کمال آزادی سر می کنند. علی اللهیان حتی به شیطان هم بد نمی گویند و معتقدند که شیطان راندۀ خالق است نه راندۀ مخلوق و اصولاً بد گفتن به مصنوع، توهین به صانع است. و شیطان را غالباً ’ملک طاووس’ نامند و اسم اصلی او را نمی برند. بدین سبب این قوم به شیطان پرست نیز معروف شده اند. 12- ’حقیقت’ در نظر آنها چهار چیز است: راستی، پاکی، نیستی و رضا. 13- این قوم تبلیغات مذهبی ندارند و هرگز دیده نشده است که برای انتشار مذهب خود دعاتی به اطراف روانه کنند. 14- این فرقه گاهی ’کلمات شهادت’ را تکرار می کنند. و بعضی اوقات هم به زیارت مشاهد متبرکه می روند. 15- عقیدۀ علی اللهیان راجع به ’سه خلیفۀ اول مسلمین’ مطابق آنچه صاحب ’دبستان مذاهب’ می نویسد از این قرار است که: جمیع محرمات عبارت از این سه تن است و ابلیس و مار و طاووس کنایه از این سه تن است و نیز مقصود از شداد و نمرود و فرعون ایشانند و از این قبیل اعتقادات. اما بنظر می رسد این گفته ها صحیح نباشد چه با خوش بینی و یا لااقل عدم بدبینی آنها به سایر مذاهب، که در فوق بدان اشاره شد، وفق نمی دهد. 16- صاحب ’دبستان مذاهب’ می نویسد که: این قوم به مصحف فعلی عقیده ندارند زیرا می گویند تحریف شده است. و آن را آن مصحفی نمی دانند که علی الله به محمد داده است.
فرق علی اللهیان - دائره المعارف اسلامی به فرانسه می نویسد که: علی اللهیان به هفت فرقه تقسیم می شوند: ابراهیمی، خانتاشی، خموشی، داوودی، سلطان ببری، شاه ایازی و میری. و نیز می نویسد که: آنهامدعیند که ’باباطاهر عریان’ و خواهرش ’بی بی فاطمه’ و ’سیدالحمیری’ برمذهب آنها بوده اند. برای تفصیل بیشتر راجع به ’علی اللهیان’ رجوع به رسالۀ دورۀ لیسانس دکتر عبدالحمید گلشن ابراهیمی راجع به ’غلاه شیعه’ شود که به شمارۀ 10 (سال 22- 1321) در کتاب خانه دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران ثبت است. و نیز رجوع به مآخذ ذیل شود که در این رساله بدان اشاره شده است: دائره المعارف اسلامی به فرانسه. سلسلۀ انتشارات عالم اسلامی به زبان انگلیسی. دیوان ادیب الممالک. دبستان مذاهب
لغت نامه دهخدا
علی اللهی
علی خدایی از فرقه علی اللهیه
تصویری از علی اللهی
تصویر علی اللهی
فرهنگ لغت هوشیار
علی اللهی
فرقه ای که خدا را با نام علی خواند
تصویری از علی اللهی
تصویر علی اللهی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ولی الله
تصویر ولی الله
(پسرانه)
دوست خداوند، لقب علی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از علی العمی
تصویر علی العمی
کورکورانه، نسنجیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ولی الله
تصویر ولی الله
ولی خدا، دوست خدا، بندۀ نیک خدا، لقب امیرالمؤمنین علی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علم الهی
تصویر علم الهی
علمی که دربارۀ ذات واجب الوجود بحث می کند، حکمت الٰهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علی الله
تصویر علی الله
پناه بر خدا، بر خدا، در مقام استعاذه گفته می شود، هرچه باداباد
فرهنگ فارسی عمید
(وَ لی یُلْ لاه)
لقب علی بن ابی طالب علیه السلام. عنوانی است علی بن ابی طالب (ع) را
لغت نامه دهخدا
(وَ لی یُلْ لاه)
دوست خدا
لغت نامه دهخدا
(نِ / نَ دَ)
اقلاً. دست کم. حداقل. لااقل:
اگر تو درخور همت جهان خواهی گرفت ای شه
بجای هفت کشورهفتصد باشد علی القله.
فرخی سیستانی.
، بنابر جمع قله. مربوط بجمع قله
لغت نامه دهخدا
(عَ مُلْ لاه)
ابن عتیق الله بن فضل الله بلخی سرهندی حنفی (1109- 1202 هجری قمری). صوفی و فقیه بود. او راست: 1- زبدهالروایات، در فروع فقه. 2- نزههالسالکین فی التصوف و السلوک. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ لی یُن نَ)
ابن محمد جواد بن علی بن موسی الرضا علیهم السلام، ملقّب به نقی. دهمین امام از ائمۀ شیعۀ اثناعشریه. رجوع به ابوالحسن (علی النقی... شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ دَ)
برخدا. بر خدای، در مقام استعاذه استعمال می کنند، یعنی پناه بر خدا. (ناظم الاطباء) :
علی اﷲ از بد دوران، علی اﷲ
تبرا از خدادوران، تبرا.
خاقانی.
، در مقام توکل بکار رود، یعنی توکل بر خدا. (ناظم الاطباء). بر خدای است. بطریق ضمان کرم، در تداول عوام، هرچه بادا باد، صاحب آنندراج آرد: ناله از ناله و فریاد و شور و غوغا، و ظاهراً مخفف ’توکلت علی اﷲ’ است. و با لفظ برآمدن و زدن و برفلک رساندن مستعمل است - انتهی. شور و غوغا و فریاد. (غیاث بنقل از رشیدی) :
شنیدم گر به شب دیوی زند راه
خروس خانه بردارد علی اﷲ.
نظامی.
ز فریاد خرمهرۀ گاودم
علی اﷲ برآمد ز رویینه خم.
نظامی (از آنندراج).
مرا اندیشه از روی تو چون ماه
رساند بر فلک هر شب علی اﷲ.
میرخسرو (از آنندراج).
- علی اﷲ گفتن، دل به دریا زدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از علی العمی
تصویر علی العمی
کور کورانه ناسنجیده کور کورانه نسنجیده ناسنجیده علی الهمیاء
فرهنگ لغت هوشیار
دست کم دست کم لااقل حداقل: اگر تو درخور هنت جهان خواهی گرفت ای شه، بجای هفت کشور هفتصد باشد علی القله. (فرخی)، بنا بر جمع قله
فرهنگ لغت هوشیار
خدایش بر کشد (جمله فعلی خدایی) خدای بالابراد، یا اعلی الله درجته. خدا مرتبه او را بالا بردخ یا اعلی الله درجتهما. خدا مرتبه آن دورا بالا برد: اعلی الله درجتهما ولقن یوم الحساب حجتهما. یا اعلی الله رایه. خدا رای (تدبیر) او را بلند کناد، یا اعلی الله رایه و رایته. خدای رای (تدبیر) ورایت (درفش) او را بلند گرداناد، امروز که زمانه در طاعت و فلک درمتابعت رای ورایت خداوند عالم... اعلی رایه و رایته... آمده است. یا اعلی الله مقامه. خدای مقام او رابالابراد (در بهشت)، (دعایی است که برای علمای بزرگ متوفی کنند)
فرهنگ لغت هوشیار
بسوی خدا بجانب خدا در راه خدا: آنگاه برانید تکاور بسوی شاه باپور و برادر بشتابید الی الله. کای شاه ملک افسر وی میر فلک جاه العبد و مافی یدی کان لمولاه. (ازمنظومه ای مذهبی شرح حال حربن یزید ریاحی)
فرهنگ لغت هوشیار
برخدا، درمقام استعاذه آید پناه بر خدا، بدادم برسید، برمن ستم است ازین رصد گاه ای داور دوران علی الله. (تحفه العراقین)، فریاد از دست، علی الله از بد دوران علی الله، تبر از خدا دوران تبرا، (خاقانی)، هرچه باد، باد، یا علی الله زدن، پناه برخدا بردن، یا علی الله زنان. در حال پناه بردنه بخدای: منم از تیره شب خویش علی الله زنان ای موذن تو کجا حی علای تو چه شد ک (حسن دهلوی) یاعلی الله گفتن، دل بدریا زدن، داد و فریاد، پناه بر خدا، مخفف توکلت علی الله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علو الهی
تصویر علو الهی
یزدان پهرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علم الهی
تصویر علم الهی
دانش برین دانش برین خدا شناسی دانش برین
فرهنگ لغت هوشیار
خدا داناست خدا میدانند: توچه دانی که از وفاچه نمودم بجان تو علم الله که جان من چه کشید از جفای تو، (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
دوست خدا یار خدا پاژ نام علی بن ابی طالب (ع) دوست خدا، لقب حضرت علی بن ابی طالب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علی الله
تصویر علی الله
((~. لا))
پناه بر خدا، توکل به خدا، هرچه باداباد
فرهنگ فارسی معین